پشت صحنه





۲۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

‌ کودکی  که پدر یا مادرش را به دلیل مرگ یا طلاق یا ترک از دست می‌دهد


به دلیل نظام قیاسی که در ذهنش دارد مطمئن است که دیگری را هم از دست می‌دهد.

نظام ذهنی بچه ها این چنین است که از یک حادثه، قانون کلی می‌سازند و تعمیم می‌دهند


از نظر علمی دو سال طول می‌کشد تا بچه‌ها، خودشان را با شرایط تازه تطبیق دهند.

تقریباً در هر سنی، تا دو سال به هیچ وجه نمی‌توانند چیز دیگری تصور کنند.

"دکتر هلاکویی"


پ.ن: واقعا سخته...هم کنار اومدن بچه های طلاق با محیط و هم اون پدر یا مادری که به تنهایی مراقبت میکنه

فقط در حد شعار نمیگم سخته با تمام قلب و ذهنم تجربه ش کردم... 

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۲۹
لطیفه ریحانی


نه هفت طبقه‌ی آسمان و نه هفت طبقه‌ی زمین برای جا دادن خداوند کافی نیست، 

ولی قلب انسان به تنهایی می‌تواند او را در خود جای دهد. 

پس آلکسیس!

خیلی مواظب باش تا هیچ‌گاه دل کسی را نشکنی!


 زوربای یونانی 

 نیکوس کازانتزاکیس


۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۰۴
لطیفه ریحانی
Bence insanlari kader ayirmaz 
bence insanlari 
insanlar ayirir

به نظر من آدمارو سرنوشت جدا نمیکنه

به نظر من آدمارو , آدما جدا میکنه...


۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۱۱
لطیفه ریحانی
اسفندی که شروع نشده داره تموم میشه
هوایی که حالش داره بهتر میشه
خونه تکونی هایی که طبق عادت باید باید انجام شه

بوی فصلی نو میاد...

دوستان بیاید تو یه برگه تغییرهای مهمی که تو 96 واسمون اتفاق افتاد و بنویسیم
و ببینیم حالا پله بعدی چیه؟؟...

بیایم یکم با برنامه ریزی بهتر قدم برداریم
تو سال جدید منتظر اتفاقی نباشیم , زمان دست خودمون باشه و این ما باشیم که تغییرها رو انتخاب میکنه و تصمیمارو میگیره!

مطمینا خیلی چیزا تو یک سال از زندگی دستخوش تغییر شده
اما در هر صورت ته لیست تون از داشته هاتون بنویسید و شکر کنید
میبینید هنوز سالم هستید!
تو خونه صدای پدر مادراتون میپیچه!

بی ربط نوشت : دیروز با هم خونه مونو( خونه مامانم) رنگ زدیم,یه شام خوش مزه درست کردم و تو اون همه کار آخر شب برای دوستم تولدم گرفتیم
 از اینکه دیشب دور میز کنار هم بودیم خوشحال بودم و به این فکر میکردیم ممکنه سال دیگه این شب و ما خیلی ازشون دور باشیم
دور از خونواده,دوستا,خونه...

۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۵۵
لطیفه ریحانی

وقتی زندگی به درد میاردت


نترس!خوب نگاه کن


اون داره سعی میکنه یه چیزی بهت یاد بده


پ.ن : کلا بیایم فکر کنیم هیچی واقعی تر از خود ما نیست.هیچی...چطوره؟

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۵۳
لطیفه ریحانی

انسان های مبتلا به رنجی عمیق

وقتی که شاد هستند رنجشان فاش میشود،

طوری به شادی می چسبند که انگار

از سر حسد میخواهند بغلش کنند

و خفه اش کنند...

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۴۳
لطیفه ریحانی

شب ها را نمی دانم چگونه تعریف کنم!

آخر شب هایی که تو هستی 

یک جور اند

و شب هایی که نیستی ،جور دیگر!!

اصلا شب ها از یک ساعتی به بعد 

اگر خوابت نبرد

دیگر باید فاتحه ی آن شب

و دلت  را بخوانی!

نمیدانم چه رازی درون شب نهفته است که 

تمام دلتنگی ها و خاطره ها

یکدفعه هوار میشود روی آدم!!

این شب ها بسیار بی رحم اند!

چه کسی شب های مهربان را دیده است؟!

اصلا شب هایی که تو در آن نباشی 

با ماه هم قشنگ نمیشود!

#محسن_دعاوی

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۶ ، ۰۱:۱۴
لطیفه ریحانی
بر خلاف طبیعتم خیلی دلم گرفت
چند شبه احساس ناامنی میکنم تو زندگیم
در عین حال اما سعی میکنم کسی و درگیر اضطراب درونیم نکنم
خیلی وقته حوصله بحث هم ندارم و اخیرا سکوت و به بحث ترجیح میدم
اما از مقایسه شدن دلم خیلی زود میشکنه
کاش قضاوت کردن و مقایسه کردن یه جرم بود,مجازات داشت تا کسی به راحتی اینکارو نمیکرد
خوشحالم که سکوت کردم 
من در جواب حرف قابل درکی براش نداشتم
فقط خودم میتونم اون جوابی که تبدیل به سکوت شد و درک کنم
اما اینجا سکوت نمیکنم و میگم : " من دختری نیستم که بخواد  ناراحتی و دلخوریش واسه همه عادی باشه, 
وقتی با تموم اضطراب و دغدغه م  لبخند میزنم, 
وقتی به هر سختی خودمو کنترل میکنم,
وقتی با وجود همه خستگی کاری و فکریم سرپامو دنبال راه حل واسه آرامش میگردم , 
وقتی گاهی  قسمتی از کوکیم بهونه میگیره و همین طور خلا های قلبیم...
 و من اهمیتی به لطیفه 11 ساله تنها نمیدم !!
درسته کسی مسیول زندگی ما در هیچ زمانی نیست 
اما حداقل میتونیم حال همو خوب کنیم در لحظه...
بگذریم...
۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۰۲
لطیفه ریحانی

روز وکیل هم که هست !!


ضمن تبریک به خودم 

به همه ی وکیل های عزیز و دانشجوهای حقوق و و همکلاسی هام تبریک میگم

امیدوارم همیشه قضاوت و دفاع های درست کنید.


جا داره از این تربون اعلام کنم که بنده هرگز تصور نمیکردم وارد رشته حقوق شم

چون از دادگاه و دعوا , بحث و سروصدا , قضاوت و داوری علاوه بر اینکه میترسیدم متنفر هم بودم

اما خب قبلا هم گفتم زندگی دیگه...پر از راه های غیر قابل پیش بینی..

باز هم شادباش


پ.ن : من بعد از 3ترم روانشناسی تغییر رشته دادم به حقوق و سال دیگه درسم تموم میشه.هنوز هم وکیل نشدم اما حس باحالی بود که امروز تبریک و کادو گرفتم!! و اینم بگم چقدر قشنگه که دنبال هر مناسبتی باشیم و واسه هم لحظه های شاد بسازیم.


۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۴۲
لطیفه ریحانی
دیروز با زنگ نلفن بیدار شدم
و با صداش خوابم پرید : (سلام میشه بیای تو انتخاب عینک کمکم کنی؟)
سریع لباسامو پوشیدم و رفتم همون مغازه ای که با مامانش بود
اولین عینکی که انتخاب کردم خودشم دوست داشت اما مامانش نظر و سلیقه متفاوتی باهامون داشت 
در نهایت با احترام به اختلاف سلیقه با ایشون تونستیم یه عینک خوب واسش انتخاب کنیم
بعد از نیم ساعت آماده شد...
چقدر ذوق کردم خدا میدونه!واقعا بهش میومد ...چشماشو پشت شیشه دوست داشتم
شبیه مردایی شده بود که همیشه دوست داشتم در اون قالب ببینمش
خنده دار بود که وقتی پرسیدم خب حالا که منو واضح میبینی چه فرقی با قبل دارم؟
منتظر جوابی مثل ( رنگ چشمات روشن تره ,رنگ موهات روشن تره...) یا مثلا تعریفی چیزی...
ولی خیلی صادقانه و مستقیم گفت این صرف صورتت یه چال کوچیک داره یکیشم کوچیک تره اما رو پیشونیت!!!
در عین حال که خوشحال نبودم اما خندیدم و گفتم مرسی و در مقابل ازش تعریف کردم گفتم اما عینک خیلی بهت میاد خیلی اینجوری دوست دارم

پ.ن: اصل اول زندگیم : نه از تعریفی خوشحال شی نه از انتقادی ناراحت!
۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۳۱
لطیفه ریحانی