بر خلاف طبیعتم خیلی دلم گرفت
چند شبه احساس ناامنی میکنم تو زندگیم
در عین حال اما سعی میکنم کسی و درگیر اضطراب درونیم نکنم
خیلی وقته حوصله بحث هم ندارم و اخیرا سکوت و به بحث ترجیح میدم
اما از مقایسه شدن دلم خیلی زود میشکنه
کاش قضاوت کردن و مقایسه کردن یه جرم بود,مجازات داشت تا کسی به راحتی اینکارو نمیکرد
خوشحالم که سکوت کردم
من در جواب حرف قابل درکی براش نداشتم
فقط خودم میتونم اون جوابی که تبدیل به سکوت شد و درک کنم
اما اینجا سکوت نمیکنم و میگم : " من دختری نیستم که بخواد ناراحتی و دلخوریش واسه همه عادی باشه,
وقتی با تموم اضطراب و دغدغه م لبخند میزنم,
وقتی به هر سختی خودمو کنترل میکنم,
وقتی با وجود همه خستگی کاری و فکریم سرپامو دنبال راه حل واسه آرامش میگردم ,
وقتی گاهی قسمتی از کوکیم بهونه میگیره و همین طور خلا های قلبیم...
و من اهمیتی به لطیفه 11 ساله تنها نمیدم !!
درسته کسی مسیول زندگی ما در هیچ زمانی نیست
اما حداقل میتونیم حال همو خوب کنیم در لحظه...
بگذریم...