نباید به دوراهی می رسیدم
سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۶، ۰۳:۰۹ ب.ظ
جای لبخندم درد میکند
انگار کسی با زبانش به خنده ام کوبید
آستانه ی تحملم رو به انزواست
و نشانه اش را امروز در اشک هایم یافتم
کودک درونم از خشم میلرزید و شاید از ترس,نمیدانم!
اما چشم هایم گواه میدهد که به دوراهی رسیدم....
پ.ن: هرچی که تو مغزم بود و به زبون آوردم و البته فکر میکنم باز هم برای وصف حالم کم بود...
دوست نداشتم به این دوراهی برسم
بی زبط نوشت:راستی چهارشنبه سوری تون مبارک!مراقب خودتون هم باشید !جای منم خالی کنید
۹۶/۱۲/۲۲