پشت صحنه





نباید به دوراهی می رسیدم

سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۶، ۰۳:۰۹ ب.ظ
جای لبخندم درد میکند
انگار کسی با زبانش به خنده ام کوبید 
آستانه ی تحملم رو به انزواست
و نشانه اش را امروز در اشک هایم یافتم
کودک درونم از خشم میلرزید و شاید از ترس,نمیدانم!
اما چشم هایم گواه میدهد که به دوراهی رسیدم....


پ.ن: هرچی که تو مغزم بود و به زبون آوردم و البته فکر میکنم باز هم برای وصف حالم کم بود...
 دوست نداشتم به این دوراهی برسم 

بی زبط نوشت:راستی چهارشنبه سوری تون مبارک!مراقب خودتون هم باشید !جای منم خالی کنید
موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۲۲
لطیفه ریحانی

نظرات  (۸)

میفهمم چه حالی داری ... 
دقیقا امروز این حال بد و تجربه کردم
پاسخ:
چقدر بد
آرزو میکنم زودتر یه راهی به سوی آرامش باز شه هم برای ما هم همه
الهی :(
پاسخ:
درود بر شما
سلام :)

قرار گرفتن تو راهی سخته ... خیلی هم سخته
امیدوارم به لطف خدا راهی رو انتخاب کنین که به مصلحت شماست ...

چهارشنبه سوری شما هم مبارک ان شاءالله
پاسخ:
سلام قدح عزیز
مرسی 
این بار دعا کن حال دلم واقعا خوب شه
امیدوارم به لطف خدا به آنچه میخواهید برسید :)
پاسخ:
مرسی
انشاله
هعی...:(

چهارشنبه سوری شماهم مبارک:)
پاسخ:
ممنون عزیزم
چرا دوراهیی!!

امیدوارم حل بشه

چهارشنبه سوریتون هم مبارک
پاسخ:
همین که حال دلم آروم شه کافیه 
مرسی
آمین 🙏
۲۳ اسفند ۹۶ ، ۰۲:۴۱ لوسیفر زوبع
خیلی موقع ها خودم بالشخصه شیر یا خط کردم سر دو راهی ها.
اما امیدوارم سر دو راهی دیگه قرار نگیری و آرزویی که همیشه برای همه میکنم: دلت شاد و لبت خندون.
پاسخ:
دوست عزیزم 
مرسی ایشاله برای همه راهی باز شه 
منم امیدوارم حال دلت همیشه خوب باشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی